جوان آنلاین: ۳۰ خرداد ۱۳۶۳، تیپ مستقل ۱۸ الغدیر به فرماندهی ابراهیم جعفرزاده برگه مأموریتش را به پر شالش گره زد و راهی جایی حوالی پاسگاه زید در کوشک شد که به دلیل موقعیت جغرافیاییاش به خط ابروئی زید شهره بود. تیپ مستقل خط پدافندی را از لشکر ۸۱ باختران تحویل گرفت و در اوایل تابستان ۱۳۶۳ به صورت رسمی در خط زید جا خوش کرد. ایام برای تیپ مستقل در این دوره همراه با فرازونشیبهایی بود که گاه به روزمرگی مبتلا میشد و روزها در تلاطم زدوخوردهای متداول جنگ ورق میخوردند تا اینکه در آخرین ماه مأموریت اهالی یزد، نقطه عطف دوره مأموریت تیپ مستقل ۱۸ الغدیر یزد رقم خورد.
سهچهار روز مانده به ۲۵ مهر ۱۳۶۳ حجم آتش از سمت دشمن سنگینتر از قبل شد و همین مورد کمی شاخکهای مسئولان تیپ را تحریک کرد، اما بررسیها چیز خاصی را جز حجم بیشتر توپ و خمپاره نشان نمیداد. بالاخره در بامداد روز موعود از دلشورهای غریب، فرمانده تیپ، شهید جعفرزاده فردی را مأمور کرد تا خارج از روند معمول شناسایی، سپیده نزده، خودش را به خطوط دشمن برساند و زیر نظر بگیردشان و راهیشدن مأمور شناسایی همانا و نشستن آب یخ بهکل پیکره تیپ همانا. گزارشهای شناسایی تا حدودی فرماندهان تیپ را هشیار کرده بود، اما مسئلهای گره این غافلگیری را کورتر کرد؛ افرادی از خط دشمن به سمت خط پدافندی پیشروی میکردند که لباس خودیها را به تن داشتند!
القصه که ۲۵ مهر ۱۳۶۳ یکی از نقاط برجسته هشت سال جنگ است که در دل روایت آن به وضوح مخاطب اثر مقاومت در مقابل دشمن و عنایت پروردگار به این مقاومت را میچشد و آشکارا برگشتن ورق شکست را میبیند. «خانه عمو حسین» محصول قلم مصطفی زمانیفر و چاپشده در انتشارات سوره مهر، متولد شده است تا بار روایت همین فتح را بر دوش بکشد. ظاهراً روند تحقیقات چهار سال طول کشیده و در این مدت نویسنده ۲۵ نفر از مسئولان و وابستگان تیپ را پای میز مصاحبه کشانده است.
نویسنده در مقدمه تصریح کرده است به دلیل حجیمبودن و کمبودن مجال، کتاب به ریز اتفاقات دوره چهارماهه مأموریت تیپ در خط پدافندی نمیپردازد و همان مقطع پایانی تک و پاتک و مقوله حیرتانگیز حفر تونل محور روایت کتاب هستند. نویسنده تلاش کرده است از مجموعه مصاحبهها از مجرای زبان و قلم خودش به عنوان راوی کل وقایع، یک متن شستهرفته تحویل مخاطب دهد که در واقع نیز همین شده است، به گونهای که در متن روایت «خانه عمو حسین» نه سختی و خشکی ادبیات مستند دیده میشود و نه رشحات خیال و مختصات خاص دنیای داستان. روش کلی نویسنده در روایت این است که با تکیه بر تنوع مطالب ارائهشده از سوی اعضای تیپ، اتفاقات را از زاویه دیدهای گوناگون روایت کند که متأسفانه یا خوشبختانه این روش غیر از اینکه باعث جامعشدن مطالب روایت شده است، گاهی مخاطب را نیز به سردرگمی مبتلا میکند.
اثر از سه فصل اصلی تشکیل شده است. در بخش اول اطلاعات کلی و فنی مربوط به تیپ و موقعیت تیپ در منطقه در اختیار مخاطب قرار میگیرد. در خط پدافندی زید به دلیل موقعیت منطقه و سختبودن تقابل روبهرو با دشمن هنگام خطر، تیپ مستقل دست به ابتکار عجیبی زد و با استفاده از تجربه حفاری مقنیهای یزدی، مخصوصاً جناب حسین میرجهانی یا همان عمو حسین، از خط خودی تا خط دشمن تونلی را حفر کرد تا هنگام نبرد دست بالاتر را در میدان داشته باشد. فصل دوم به صورت اختصاصی به بررسی زیروبم حفر این تونل در دل آن مأموریت چهارماهه میپردازد. فصل آخر هم ماجرای آن غافلگیری و پاتک تیپ را به تصویر میکشد که انصافاً از بخشهای مهیج کتاب است.
اما ورای تمام این ریزودرشتهای «خانه عمو حسین» یک نقطه قوت مهم دارد و آن هم مصونیت در برابر کلیشه است. نویسنده تلاش کرده است ورای تمام کلیشههای رایج در ادبیات دفاع مقدس، روایتی فنی و دقیق از مقطع مدنظرش ارائه کند، بهگونهای که مخاطب هم شیرینکامی فتح و هم تلخکامی شکست را بچشد، گاهی از تدابیر به حیرت و گاهی از بیحواسیها به خنده بیفتد که بابت همین یک مورد باید خدا قوت جانانهای را تقدیم نویسنده محترم کرد.